خبر مهم

اینجناب اعلام میدارد که به دلیل نزدیک شدن به مدرسه ها ممکن است کمی رو به دیوانگی و خلی برود 

کسایی که وبلاگ قبلیمو دیدن میدونن 

خلاصه اینکه پست های بعدی رو زیاد جدی نگیرید  

ممنون از همکاری که تا حالا داشتید 

مدیریت خیلی خیلی محترم

مینیمال!!!

 

 سلام 

اقا اعلام میکنم اینکه این زیره کپی پیستی است 

لطفا نپرسید

 

 

 

مینیمال نویسی سبکی بوده است که تا پیش از به وجود آمدن وبلاگ جایی در ادبیات نوشتاری نداشته است... متاسفانه هنوز هم تعریف کامل و استانداردی برای این سبک وجود ندارد. مهمترین نکته در مینیمال نویسی، پیام و هدف است...باید مشخص کرد که چه پیام و هدفی را به خواننده باید منتقل کرد...گام بعدی قدرت پردازش پیام است...این مرحله،به قول خودم،یک مرحله نامرئی است زیرا در متنی که نوشته می شود و توسط خواننده خوانده می شود دیده نمی شود...این پردازش در ذهن نویسنده صورت می گیرد...سپس خلاصه کردن مطلب است یعنی مرحله تلخیص...در اینجاست که هنر نویسنده مینیمال نویس نمایان خواهد شد...هر چه خلاصه تر و موجزتر بهتر...اما باید مواظب بود که به بیراهه نرود... چند عامل در عدم برقراری مناسب ارتباط بین نوشته و خواننده وجود دارد...اولین دلیل خود پیام است...یعنی همان مبنای نوشتاری...بسیار پیش می آید که موضوعی که به آن پرداخته می شود صحیح نمی باشد و یا مورد بحث خواهد بود و یا از بیخ و بن غلط می باشد...اینجاست که نویسنده به مقصود خود نمی رسد...  نکته دوم مفصل تر است...قبل از توضیح باید چند عبارت را توضیح دهم...چند اصطلاح وجود دارد به نامهای: جمله کوتاه،جمله زیبا(جملات و کلمات قصار)، دیالوگهای کوتاه و مینیمال نویسی...این کلمات هر کدام در مجموعه های متفاوتی قرار دارند و با هم فرق دارند هرچند که گهگاهی با هم همپوشانی دارند که به آن نیز خواهم پرداخت...
جمله کوتاه: مینیمال نویسی نزدیکی خاصی با جمله کوتاه دارد و این گهگاه باعث گمراهی و اشتباه نویسنده می شود...مینیمال تقریبا مرز بین شعر کوتاه و جمله کوتاه است...یک جمله ساده و سلیس و غیر پیچیده کوتاه هرگز یک مینیمال نیست...جمله ای در آن علامت نقطه به کار می رود یک مینیمال نیست یک جمله کوتاه است.
جمله زیبا:این مورد هم با مینیمال نویسی بسیار اشتباه گرفته می شود...بسیاری از وبلاگهایی که به مینیمال نویسی مشهور هستند،در حقیقت جمله قشنگ می نویسند نه مینیمال...جمله قشنگ مرز بین مینیمال و جمله کوتاه است...جملاتی که آهنگین هستند و به صورت جملات و کلمات قصار به کار می روند و بسیار زیبا هستند اما خلاصه نیستند...تلخیص مرز اختلاف بین مینیمال و جمله قصار است   مثالی که بخواهم بیاورم این است: او دل من را شکاند و من هم دل دیگری را می شکنم...این بازی زشت جدید است...
دیالوگهای کوتاه: من خودم هم در وبلاگم زیاد آن را به کار برده ام...اما بعضی از آنها مینیمال نیست و بعضی از آنها هم می تواند مینیمال باشد.مثلا: گفت: بخند تا دنیا به تو بخندد...گفتم: مگر دلقکم تا به من بخندند...پس نخندیدم...
 و اما مینیمال:مینیمال یک جمله کوتاه است که در آن هم تلخیص به کار رفته باشد،هم زیبایی نوشتاری،هم چند بعد بودن گفتار و پیچیدگی و هم نبودن نقطه...نبودن نقطه در پایان جمله برای این مهم است که نشان دهد این جمله به پایان نرسیده است و ذهن خواننده باید ادامه اش دهد...باید قسمت خلاصه شده را کشف کند و آن را در ذهن بزرگ کند و به پیام اصلی دست پیدا کند...در حقیقت مینیمال یک نثر شعرگونه کوتاه تلخیص یافته است...به این مطلب توجه کنید:من شنیده ام که نوزادان با لبخند و اشاراتشان با فرشتگان اطراف گفتگو می کنند،فرشتگانی که در اطراف آن ها می درخشند،ناپیدایند و آکنده از حسی سرشارند.ای موجود دوست داشتنی!نمی خواهی به دوستان آسمانت لبخند بزنی،و با آنان گفتگو کنی؟ هر چند ویرایش کردن مطلب دیگران کاردشواری است و اما به نظر من مینیمال این مطلب می شود: ای نوزاد به دوستان ناپیدایت در آسمان لبخند بزن و گفتگو کن... 

 

 

بلهههه 

قابل توجه بعضی ها که به این میگن چرت و پرت 

 

نکته:من خودم حال نداشتم تا اخرش بخونم شما بخونین بعد برام تعریف کنید

آپ تهرانی

 سلام


خوبین   

Hello

نه خوب نیستم

الان تهرانم

اون آپ گنده ای که میخواستم بکنم رو نتونستم بکنم


چون براش باید تنها باشم


Shark 
Island

چه میشه کرد باید منو ببخشید


چون حوصله نداشتم آپام رو هم انبار شده

Computer


برا همین میخواستم نظر سنجی که من  بعضی هاشو بگم


البته این موضوعات همه رمز دارن 


فقط دو تاشو انتخاب کنید وتو نظرات بگین ممنون

Gemini


1-مصاحبه ی امام محمد باقر

نیشخند

2-رفتن به خانه ی پسر عمو

نیشخند

3-سفر به تهران

نیشخند

4-روز های من

نیشخند

5-کلاس زبان

نیشخند


خواهش میکنم نظرتونو بدین من تابع شمام

 بغل


  

 

 

اعلام نتایج ۲۵مرداد 

 

 

 

 

نتایج اعلام شد 

 

۱و۵

داداشی

امروز یکی به من گفت که مرد آهنی فوت کرده

 درسته یکم دیره که این خبرو بدم ولی چه کنم

عجب خر تو خریه یارو اومده راحت با چاقو مرد به این مهمی رو کشته 

آخه این چه وضعیه اونم از ماجرای خمینی شهر که همه میدونین چیه


تازه چند روز پیش گفتند که ما گفتیم پرا مجلس لهب لعب هست گفتیم بریم حسابشونو برسیم تا از این کارا نکنند 




 تجاوزم که نکردیم



خلاصه که خیلی خر تو خره



پی نوشت:شرمنده کم آپ میکنم 

حوصله ی اپ ندارم شب یه آپ خصوصی گنده میکنم  تا بگم چرا 



تسلیت

همین الان خبر پیدا کردم که پدر رسول (دوست عزیز وگرامی من)فوت کردند 

و من با تمام وجود به ایشان تسلیت میگویم و امیدوارم که بتوانند این حادثه ی ناگوار را تحمل کنند به مناسبت این غم جانگسار این نوار بالای وبلاگ را میزنم تا ابراز هم دردی کنم

برای تسلیت به وبلاگ خودش برین لینگش کردم اگر هم دوست داشتین یک فاتحه برای پدر دوست عزیزمان بخوانید




رسول جان تسلیت



 میگوییم







نام وبلاگش یاداشت های یک عدد من است

تسلیت یادتان نرود

اولین پست

سلام 


این اولین پست وبلاگ من است امیدوارم با هم لحضات خوشی داشته باشیم من خودم هم اصولا وبلاگ شاد دوست دارم ولی نمی دونم چرا تازگی ها از زندگی خسته شدم میدونم میدونم هر جا بری همین حرفو میزنن ولی من واقعا این حس رو دارم احساس میکنم به کسایی اعتماد کردم که نباید میکردم میدونید هیچ وقت فکر نمیکردم روزی انقدر غمگین بشمدلم شکستولی خوب چه میشه کرد دوستان اگه خواستین لینک کنین بگین تا من هم بکنم تا با هم دوست باشیم خلاصه اینکه مواظب خودتون باشید تا بعدخدانگهدار